قوله تعالى: بسْم الله الرحْمن الرحیم «بسم الله» کلمة سماعها یوجب احد امرین اما صحوا اما محوا، صحوا لمن سمعها بشاهد العلم فیستبصر بواضح برهانه و محوا لمن سمع بشاهد المعرفة لانه یتحیر فی جلال سلطانه:
یا موضع الباطن من ناظرى
و یا مکان السر من خاطرى
یا جملة الکل التى کلها
کلى من بعضى و من سائرى
اى خداوندى که یاد تو بیان دل و زبانست و مهر تو میان سر و جان، وصل تو زندگانى جانست و رستخیز نهان، اى خداوندى که بعلم هر جایى و بذات بر آسمان.
قرب تو در دیدن است و اشارت در نفس و صحبت در جان. اى خداوندى که در نهانى پیدایى و در پیدایى نهان. یافت تو روزست که خود برآید ناگاهان. یاونده تو نه بشادى پردازد نه باندوهان. سرگشته در کار تو همچون بىخبران:
مشتاق تو در کویت، از شوق تو سرگردان
از خلق جدا گشته، خرسند بخلقانها
از سوز جگر چشمى، چون حلقه گوهرها
وز آتش دل آهى، چون رشته مرجانها
إنا أنْزلْناه فی لیْلة الْقدْر یک قول از اقوال مفسران در معنى این آیت آنست که: «انزلنا» القرآن «فی» شأن لیْلة الْقدْر و منزلتها و تعظیمها. میگوید: ما در تعظیم شب قدر از آسمان قرآن فرستادیم، و بوحى پاک و پیغام راست عالمیان را از خیرات و برکات و منزلت و مرتبت این شب خبر دادیم. اندرین شب جنات عدن و فرادیس اعلى درها باز نهاده و ساکنان جنة الخلد بر کنگرهها نشسته، و ارواح انبیا و شهدا در علیین فرا طرب آمده، نسیم روح ازلیت از جانب قربت بدل دوستان مىدمد، و باد کرم از هواء فردا نیت بر جان عاشقان مىوزد، وز دوست خطاب مىآید که: «لیقم القانتون این المستغفرون»؟ کجااند جوانمردان شب خیزان که در آرزوى مواصلت ما بىخواب و بىآرام بودهاند و در راه عشق ما شربت. بلا نوشیدهاند؟ تا ما خستگى ایشان مرهم نهیم و اندرین شب قدر ایشان را با قدر و منزلت باز گردانیم! که امشب شب نواختن بندگانست، وقت قبول توبه عاصیانست، موسم و میعاد آشتى جویانست هنگام ناز عاشقان و راز محبانست. همه شب داعیان را اجابت است، سائلان را عطیت است، مجتهدان را معونت است، مطیعان را مثوبت است، عاصیان را مغفرت است، محبان را کرامت است. فریشتگان از آسمان بزیر آیند بعدد سنگریزه جهان، و جبرئیل روح الامین در پیش ایستاده، اینست که رب العالمین گفت: تنزل الْملائکة و الروح فیها بإذْن ربهمْ چهار علم با خود آورده، یکى بر بام کعبه بزنند، یکى بر طور سینا، یکى بر صخره بیت المقدس، یکى بر سر روضه مصطفى (ص) و آن فریشتگان و جبرئیل با ایشان گرد عالم میگردند و بهمه جایها در آیند، و بهمه خانههاى مومنان در شوند. خانهاى که در آنجا، مىبود، یا مدمن الخمر بود، یا فرزندى عاق بود بر پدر و مادر، یا قاطع رحم بود، یا در آن خانه سگى بود، یا تصاویر، یا کسى که نماز نکند، یا دو مسلمان که با یکدیگر بهجرت باشند و سخن نگویند فریشتگان درین خانهها نروند و از خیرات و برکات این شب محروم باشند. و در خبر است که فریشتگان هر مومنى را که در نماز بود دست در دست نهند و بر وى سلام کنند، گویند: «السلام علیک یا مومن». و اگر بیرون از نماز بود، سلام کنند و اگر در خواب بود، از دور برحمت در وى نگرند. آن ساعت که چشم بنده مومن آب ریزد و مویها بر اندام وى بپاى شود، نشان آنست که جبرئیل دست در دست وى نهاده چندان رحمت بر مومنان قسمت کند که زیادت آید. جبرئیل گوید: خداوندا زیادتى رحمت را چه کنم؟ فرمان آید که: سزاى کرم ما نبود که رحمتى که بخلق فرستادیم باز بریم آن را میدار تا غازیان کافران را هزیمت کنند و فرزندان ایشان را اسیر آرند آن فرزندان را ازین رحمت بهره بود تا ببرکت این رحمت ایمان آرند. آن گه بوقت صبح جبرئیل آواز دهد که: یا معشر الملائکة الرحیل الرحیل علمها بردارید تا بر آسمان بمقام معلوم خود باز شویم، فرمان آید از جبار عالم که برآمدن شما روى نیست که خفتگان امت محمد را سلام نکردید. قومى که هنوز در خوابند صبر کنید تا بیدار شوند و ایشان را سلام کنید. آن گه فریشتگان بوقت طلوع آفتاب بآسمان باز شوند بجاى خویش حلقه حلقه بنشینند و یکدیگر را بتعجب باز میگویند که: حق جل جلاله امشب با امت محمد (ص) چه فضل کرد و چه نواخت بر ایشان نهاد! و از حق جل جلاله آن ساعت ندا آید که: اى مقربان درگاه و اى طاوسان مملکت و اى عابدان سدره گواه باشید که از امت محمد (ص) هر که مطیع بودند طاعات ایشان پذیرفتم و پسندیدم و هر چه عاصیان بودند معصیت ایشان آمرزیدم و ایشان را بمطیعان بخشیدم.
گفتهاند: حکمت اندر فرستادن فریشتگان و جبرئیل اندرین شب قدر بزمین آنست که مصطفى را (ص) امر آمد: «و ما کان الله لیعذبهمْ و أنْت فیهمْ» اى سید تا تو در میان ایشان باشى عذاب کردن ایشان روى نیست. رسول گفت: «الهى و سیدى و مولایى، ترسم که چون مرا از میان ایشان بردارى عذابها فرستى. فرمان آمد که: «و ما کان الله لیعذبهمْ و همْ یسْتغْفرون» اى محمد تو رسول من بایشان و استغفار رسول ایشان بمن، تا رسول من در میان ایشان، عذاب فرستادن روى نیست. همچنین تا رسول ایشان بحضرت من، عذاب کردن در کرم من روا نیست. رسول (ص) شاد شد و دل وى خوش گشت. آن گه اندیشید که اگر گروهى از امت من در استغفار تقصیر کنند ترسم که عذاب فرستد. جبرئیل آمد و گفت: الله تعالى از اندیشه دل تو آگاه است، میگوید: دل خوش دار که بعد از وفات تو تا بقیامت هر شب قدر جبرئیل را فرستم بزمین تا امت ترا یکان یکان سلام کند، اى سید تا سلام تو بایشان میرسید عذاب نفرستادم تا جبرئیل در شبهاى قدر میرود و سلام میرساند، عذاب نفرستم. و گفتهاند: رب العالمین در دو وقت بندگان را بر فریشتگان عرضه کند. یکى در موسم عرفات که حاجیان احرام گرفته، روى بخانه مبارک نهاده، رنج بادیه و جفاى عرب کشیده، دل بر غریبى نهاده، خان و مان و اسباب و ضیاع بگذاشته، شربتهاى نابایست کشیده، داغ فراق بر دل خویشان نهاده، لباس مصیبت رسیدگان پوشیده آن ساعت که در آن موسم عرفات بیستند، از حق جل جلاله ندا آید بملائکه آسمان: «انظروا الى عبادى اتونى شعثا غبرا «منْ کل فج عمیق».
در نگرید باین بندگان من، سوختگان در راه من، مشتاقان درگاه من از چهار گوشه عالم روى بخانه ما نهاده، راه دور و دراز در پیش گرفته، جان شیرین فدا کرده، لبیک زنان و تکبیر گویان بدر خانه ما آمده، شما گواه باشید که ایشان را با هر چه دارند از تبعات آمرزیدم و هر که را شفاعت کنند بایشان بخشیدم و با تحفههاى کرامت و هدیههاى رحمت باز گردانیدم. دیگر شب قدر بندگان را بر فریشتگان جلوه کند، زیرا که درین شب مطیعان در طاعت بیفزایند، عاصیان از معصیت باز گردند، از دستها بوى مصحف آید، از زبانها بوى تسبیح آید، از شکمها بوى گرسنگى آید، از هفت اندام ایشان بوى طاعت آید تنهاشان در نماز، دلهاشان با نیاز، جانهاشان در راز، مهر مهر بر دل نهاده، خواست خود بغارت اندوه داده، یکسروا خدمت ما پرداخته! فرمان آید از جبار کائنات که: اینها آنند که بعضى از شما در حق ایشان گفتند: أ تجْعل فیها منْ یفْسد فیها و یسْفک الدماء و من ایشان را جواب دادم که: إنی أعْلم ما لا تعْلمون معاشر المسلمین امشب مقربان آسمان سلام حق ببندگان میرسانند و انوار و آثار رحمت بر سر امت محمد (ص) مىافشانند. طاعات با تقصیر مىپذیرند و معاصى بیشمار مىآمرزند. بیایید تا ما نیز نیاز خود عرضه کنیم و بجمع گوئیم: خداوندا بحرمت سید مختار، بحرمت اتقیا و ابرار، بحرمت مهاجر و انصار، که ما را درین شب بزرگوار از خلعت رحمت نصیبى تمام ارزانى دار، و معاصى ما از ما درگذار، و همه را برسان بدار القرار، یا جلیل و یا جبار، یا کریم و یا غفار.
نوبة الاولى
قوله تعالى: بسْم الله الرحْمن الرحیم بنام خداوند فراخ بخشایش مهربان.
لمْ یکن الذین کفروا منْ أهْل الْکتاب و الْمشْرکین منْفکین ناگرویدگان جهودان و ترسایان و مشرکان عرب بنه خواهستند گشت از کفر و شرک خویش حتى تأْتیهم الْبینة (۱) تا بایشان آمد کار روشن و نشان پیدا و مرد استوار.
رسول من الله پیغامبرى از خداى یتْلوا صحفا مطهرة تا میخواند بر ایشان صحیفهها و نامههاى پاک داشته از دروغ و غلط و تفاوت و اختلاف.
فیها کتب قیمة (۲) در آن صحیفهها نبشتههاست، حکمهاى درست پاینده و پا برجاى.
و ما تفرق الذین أوتوا الْکتاب دو گروه نشدند جهودان در کار او إلا منْ بعْد ما جاءتْهم الْبینة (۳) مگر پس آنکه بایشان آمد و آشکارا شد ایشان را پیغامبرى و استوارى و راست سخنى او.
و ما أمروا و نفرمودند مردمان را إلا لیعْبدوا الله مگر آن را که الله را پرستند مخْلصین له الدین پاک میدارند او را دین و کردار خوش حنفاء مسلمانان پاک دینان و یقیموا الصلاة و نماز بپاى دارند بهنگام و یوْتوا الزکاة و از مال زکاة دهند و ذلک دین الْقیمة (۴) و دین پاینده اینست.
إن الذین کفروا ایشان که بنگرویدند منْ أهْل الْکتاب و الْمشْرکین از جهود و ترسا و انباز گیران با خداى فی نار جهنم در آتش دوزخاند خالدین فیها جاودان در آن أولئک همْ شر الْبریة (۵) ایشان بترین همه آفریدگاناند.
إن الذین آمنوا و عملوا الصالحات ایشان که بگرویدند و کردارهاى نیک کردند أولئک همْ خیْر الْبریة (۶) ایشان بهینه همه آفریدگاناند.
جزاوهمْ عنْد ربهمْ پاداش ایشان بنزدیک خداوند ایشان جنات عدْن بهشتهاى همیشى است تجْری منْ تحْتها الْأنْهار میرود زیر درخت آن جویهاى روان خالدین فیها أبدا (۷) ایشان جاویدان در آن همیشه.
رضی الله عنْهمْ الله از ایشان خشنود و رضوا عنْه و ایشان از الله خشنود ذلک لمنْ خشی ربه (۸) این پاداش او راست که خداى را داند و ازو بترسد.